نوع – مهربان امام حسین علیه السلام امام علی علیه السلام

نوع – مهربان: امام حسین علیه السلام امام علی علیه السلام امام حسن مجتبی روز عاشورا عاشورا ولادت حضرت علی اکبر امام حسین فرزندان امام حسین

  • خرید کتاب از گوگل
  • چاپ کتاب PDF
  • خرید کتاب از آمازون
  • خرید کتاب زبان اصلی
  • دانلود کتاب خارجی
  • دانلود کتاب لاتین
  • توجه: در صورتی که فایل دارای ایراد است یا حقوق نویسنده رعایت نشده با ما تماس بگیرید

    گت بلاگز اخبار حوادث خونسردی بیش از حد زن شوهرکش

    در حال پیگیری به پرونده‌ها بودم که مامور یکی از کلانتری‌های مشهد پرونده ناپدید شدن مرد جوانی را آورد. روز قبل همسر این مرد ناپدید شدن شوهرش به نام عباس را گزارش

    خونسردی بیش از حد زن شوهرکش

    عبارات مهم : جنایت

    در حال پیگیری به پرونده ها بودم که مامور یکی از کلانتری های مشهد پرونده ناپدید شدن مرد جوانی را آورد. روز قبل همسر این مرد ناپدید شدن شوهرش به نام عباس را گزارش کرده بود.

    دستور تحقیقات جهت یافتن عباس را صادر کردم. چند روزی از این ماجرا گذشته و هیچ ردی از مرد جوان به دست نیامده بود که گزارش کشف جسد سوخته ای به من اعلام شد.

    جسد مردی سوخته در بیابان های نیشابور به وسیله ماموران گشت پیدا شده است بود. جسد متعلق به مردی حدودا 35 ساله بود که سوختگی به ما اجازه نمی داد هویت او را مشخص کنیم.

    خونسردی بیش از حد زن شوهرکش

    در بازرسی میدانی محل اتفاق نیز هیچ مدرک شناسایی یا کیف دستی به دست نیامد و تنها سرنخی که عامل یا عاملان جنایت از خود به جا گذاشته بودند رد لاستیک ماشین بود، ولی چون بزرگراه سفت و تقریبا نیمه آسفالت بود از رد لاستیک ها نمی شد تشخیص داد که لاستیک ها متعلق به چه خودرویی است.

    بررسی در میان فقدانی ها

    در حال پیگیری به پرونده‌ها بودم که مامور یکی از کلانتری‌های مشهد پرونده ناپدید شدن مرد جوانی را آورد. روز قبل همسر این مرد ناپدید شدن شوهرش به نام عباس را گزارش

    از همان ابتدا از کارآگاهان خواستم سراغ پرونده های فقدانی بروند که مشخصات جسد سوخته با مشخصات فرد گمشده شباهت داشته باشد.

    از سویی در راه بازگشت به زنی فکر می کردم که چند روز قبل ناپدید شدن شوهرش را گزارش کرده بود، به نظرم مشخصاتی که او از همسرش داده بود با مشخصات جسد سوخته ما شباهت داشت.

    هویتی جهت جسد سوخته

    با این احتمال که جسد سوخته متعلق به عباس باشد از خانواده اش خواستم جهت شناسایی جسد به پزشکی قانونی بروند.

    خونسردی بیش از حد زن شوهرکش

    از آنجا که طبق گفته خانواده عباس، مرد جوان به واسطه تصادفی که مدتی قبل داشت نمی توانست به خوبی راه برود و پلاتین در پای راستش بود و پلاتین داخل پای راست جسد سوخته نیز پیدا شد، راز هویت جسد سوخته برملا شد، ولی توصیه ای که در این تحقیقات به دست آمد این بود که عصای مرد جوان ناپدید شده است بود و همین عنوان حکایت از آن داشت که قتل در محل دیگری رخ داده است.

    در این میان چیز دیگری هم به دست آمد و آن هم خونسردی خاص همسر عباس در مواجهه با جسد همسرش بود. فتانه زمانی که جسد را دید با خونسردی کامل آن را از روی دندان ها و پلاتین پا شناسایی کرد و این خونسردی جهت من شک برانگیز بود.

    در حال پیگیری به پرونده‌ها بودم که مامور یکی از کلانتری‌های مشهد پرونده ناپدید شدن مرد جوانی را آورد. روز قبل همسر این مرد ناپدید شدن شوهرش به نام عباس را گزارش

    سرنخی در محل

    برای تحقیقات زیاد به صحنه قتل برگشتیم، با آن که مطمئن بودیم جنایت در آن محل رخ نداده، ولی ممکن بود سرنخی از عامل یا عاملان جنایت به دست بیاوریم. در چند کیلومتری محل قتل که به صورت تپه بود، یک مرغداری قرار داشت، سراغ مرغداری رفتیم تا شاید نشانی از عامل یا عاملان جنایت به دست آوریم، ولی از آنجا که جسد را نیمه شب در بیابان رها کرده بودند کارگران خواب بودند و شاهدی وجود نداشت.

    خونسردی بیش از حد زن شوهرکش

    مرغداری مجهز به دوربین مداربسته بود که محل قرار گرفتن دوربین موازی با صحنه قتل بود. فیلم دوربین مداربسته بی شک می توانست به ما کمک کند، ولی در این میان یک مسئله وجود داشت و آن فاصله زیاد مرغداری با محل آتش سوزی بود.

    در بازبینی فیلم گرفته شده است به وسیله دوربین مداربسته مشاهده کردیم دو نفر از یک ماشین پیاده می شوند، جسد را از صندوق عقب بیرون می آورند و سپس آن را به آتش می کشند، ولی چون فاصله خیلی دور بوده و در شب فیلمبرداری شده است بود، ما دو سایه زیاد نداشتیم حتی مدل ماشین را هم نمی شد از روی فیلم حدس زد و ما در این شاخه از تحقیقات مان به بن بست برخوردیم.

    تنها سرنخ

    در ادامه تحقیقات فتانه به ما گفت: «عباس به خاطر معلولیتی که داشت به مشکل می توانست راه برود و می ترسیدم نکند اتفاق ای برایش رخ دهد، جهت همین یک گوشی برایش خریدم، ولی مدتی بعد آن را گم کرد، هر چه از او پرسیدم تلفن را چه کار کردی گفت یادم نمی آید. من هم چند روز بعد سیمکارت را سوزاندم تا کسی از آن استفاده نکند.»

    اما در همان بررسی های اولیه مشخص شد فتانه دروغ می گوید و سیمکارتی که مدعی بود گم شده است دست مرد جوانی به نام شهرام هست. از طرفی تحقیقات ما نشان می داد فتانه با شهرام رفت و آمد دارد. بلافاصله دستور بازداشت مرد جوان را صادر کردم و شهرام در آژانس مسافربری که کار می کرد دستگیر شد.

    اعتراف به جنایت

    هرچند شهرام در تحقیقات اولیه منکر جنایت بود، ولی درنهایت به قتل اعتراف کرد و گفت: باور کنید تقصیر فتانه هست، من نمی خواستم او را به قتل برسانم. فتانه مسافر آژانس بود و از این طریق با هم آشنا شدیم. او از معلولیت شوهرش و خرجی ندادن هایش گلایه داشت. ارتباط من و فتانه همچنان ادامه داشت تا این که از من خواست شوهرش را از سر راه برداریم. می گفت عباس او را طلاق نمی دهد و زندگی اش را نابود کرده هست. صحبت های فتانه مرا مجاب کرد مرد جوان را به قتل برسانم. طبق قرار قبلی که با فتانه گذاشته بودم نیمه شب وارد منزل ارزش شدم. فتانه از قبل در را باز گذاشته بود و من بدون هیچ مشکلی وارد منزل شدم. عباس در اتاق پذیرایی خوابیده بود، با میله ای که از قبل با خودم آورده بودم چند ضربه محکم به سرش زدم و بعد او را داخل ملحفه ای پیچاندم و به همراه فتانه او را داخل صندوق عقب ماشین گذاشتیم و به طرف خارج از شهر به راه افتادیم.»

    قاتل ادامه داد: «در نزدیکی نیشابور ماشین را در کنار بزرگراه نگه داشتم و با کمک فتانه جسد را از داخل صندوق عقب بیرون آوردیم. جسد را آتش زدیم و از آنجا رفتیم. جهت این که کسی به نبود عباس شک نکند، فتانه به کلانتری رفت و ناپدید شدن همسرش را گزارش کرد. این طور طبیعی تر بود، کسی به فتانه که ناپدید شدن همسرش را گزارش کرده بود شک نمی کرد. ما خیلی با دقت این جنایت را انجام دادیم و اصلا فکرش را هم نمی کردیم به این زودی دستگیر شویم.»

    با اعتراف شهرام، فتانه هم به قتل اعتراف کرد، ولی یک چیز در این میان با مدارکی که در تحقیقات به دست آورده بودیم همخوانی نداشت و آن هم نحوه قتل بود. هر دو متهم ادعا می کردند عباس با میله آهنی از پا درآمده هست. ولی اگر قتل به خاطر ضربات میله آهنی بود خون باید پخش می شد، ولی اثری از خون و رد خون در محل نبود.

    به این ترتیب تحقیقات مجدد از دو عامل جنایت شروع شد و شهرام که می دید دیگر راهی جهت کتمان ندارد گفت: «اول عباس را خفه کردم و جهت این که مطمئن شوم او مرده است با میله آهنی چند ضربه زدم و باقی آن را هم که برایتان تعریف کردم.»

    به دنبال اعتراف دو متهم و بازسازی صحنه قتل، کیفرخواست فتانه به اتهام معاونت در قتل و شهرام جهت همکاری در قتل عمدی عباس صادر شد.

    جام جم

    واژه های کلیدی: جنایت | ماشین | اعتراف | تحقیقات | اخبار حوادث


    دانلود


    دانلود فایل ها

    نویسنده : blogzz

  • کتاب زبان اصلی J.R.R
  • دانلود رایگان کتاب از آمازون
  • تکست بوک
  • خرید کتاب انگلیسی
  • خرید کیندل آمازون
  • کتاب زبان اصلی
  • خرید کتاب زبان اصلی دانشگاهی
  • باکس کتاب
  • مانگا زبان اصلی
  • قیمت چاپ کتاب PDF
  • چاپ مانگا
  • رفتن به نوار ابزار